صفحه قبل 1 صفحه بعد
هر چی بخواهید. در این وب شما هر مطلبی رو از هر موضوعی میتونید ببینید.
| ||
|
در مورد جهنم ابتدا با آوردن چند آیه بحث را شروع می کنیم: وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ و اگر مىخواستيم حتما به هر كسى [از روى جبر] هدايتش را مىداديم ليكن سخن من محق ق گرديده كه هر آينه جهنم را از همه جنيان و آدميان خواهم آكند
قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ فرمود نكوهيده و رانده از آن [مقام] بيرون شو كه قطعا هر كه از آنان از تو پيروى كند جهنم را از همه شما پر خواهم كرد
مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا هر كس خواهان [دنياى] زودگذر است به زودى هر كه را خواهيم [نصيبى] از آن مىدهيم آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد براى او مقرر مىداريم
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ [در آن سراى هلاكت كه] جهنم است [و] در آن وارد مىشوند و چه بد قرارگاهى است
لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ براى آنان از جهنم بسترى و از بالايشان پوششهاست و اين گونه بيدادگران را سزا مىدهيم
وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيرًا و [تا] مردان و زنان نفاقپيشه و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد بردهاند عذاب كند بد زمانه بر آنان باد و خدا بر ايشان خشم نموده و لعتشان كرده و جهنم را براى آنان آماده گردانيده و [چه] بد سرانجامى است
ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلاَ تَجْعَلْ مَعَ اللّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورًا اين [سفارشها] از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است و با خداى يگانه معبودى ديگر قرار مده و گرنه حسرتزده و مطرود در جهنم افكنده خواهى شد
وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّي وَلاَ تَفْتِنِّي أَلاَ فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ و از آنان كسى است كه مىگويد مرا [در ماندن] اجازه ده و به فتنهام مينداز هشدار كه آنان خود به فتنه افتادهاند و بىترديد جهنم بر كافران احاطه دارد
الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُوْلَئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا كسانى كه به رو درافتاده به سوى جهنم رانده مىشوند آنان بدترين جاى و گمترين راه را دارند [ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:یه های از قرآن درباره جهنم,جهنم, ] [ 1:45 ] [ علیرضا فیاضی ]
سوره اعراف يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ(27) اى فرزندان آدم زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند و لباسشان را از ايشان بركند تا عورتهايشان را بر آنان نمايان كند در حقيقت او و قبيلهاش شما را از آنجا كه آنها را نمىبينيد مىبينند ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند
إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ در حقيقت كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و از [پذيرفتن] آنها تكبر ورزيدند درهاى آسمان را برايشان نمىگشايند و در بهشت درنمىآيند مگر آنكه شتر در سوراخ سوزن داخل شود و بدينسان بزهكاران را كيفر مىدهيم
وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند هيچ كسى را جز به قدر توانش تكليف نمىكنيم آنان همدم بهشتند [كه] در آن جاودانند
وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ و هر گونه كينهاى را از سينههايشان مىزداييم از زير [قصرهاى]شان نهرها جارى است و مىگويند ستايش خدايى را كه ما را بدين [راه] هدايت نمود و اگر خدا ما را رهبرى نمىكرد ما خود هدايت نمىيافتيم در حقيقت فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند و به آنان ندا داده مىشود كه اين همان بهشتى است كه آن را به [پاداش] آنچه انجام مىداديد ميراث يافتهايد
وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ بهشتيان دوزخيان را آواز مىدهند كه ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود رستيافتيم آيا شما [نيز] آنچه را پروردگارتان وعده كرده بود راست و درستيافتيد مىگويند آرى پس آوازدهندهاى ميان آنان آواز درمىدهد كه لعنتخدا بر ستمكاران باد (۴۴)
سوره عنکبوت وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِّنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند قطعا آنان را در غرفه هايى از بهشت جاى مىدهيم كه از زير آنها جويها روان است جاودان در آنجا خواهند بود چه نيكوست پاداش عملكنندگان
بحث معاد را با آیاتی از قرآن درباره این موضوع شروع می کنیم:
إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى
در حقيقت قيامت فرارسنده است مىخواهم آن را پوشيده دارم تا هر كسى به [موجب] آنچه مىكوشد جزا يابد
وَمِنَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللّهُ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ
و از كسانى كه گفتند ما نصرانى هستيم از ايشان [نيز] پيمان گرفتيم و[لى] بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند فراموش كردند و ما [هم] تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم و به زودى خدا آنان را از آنچه مىكردهاند [و مى ساخته اند] خبر مى دهد
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُلِ أَن تَقُولُواْ مَا جَاءنَا مِن بَشِيرٍ وَلاَ نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءكُم بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
اى اهل كتاب پيامبر ما به سوى شما آمده كه در دوران فترت رسولان [حقايق را] براى شما بيان مىكند تا مبادا [روز قيامت] بگوييد براى ما بشارتگر و هشداردهندهاى نيامد پس قطعا براى شما بشارتگر و هشداردهندهاى آمده است و خدا بر هر چيزى تواناست
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُواْ بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند اگر تمام آنچه در زمين است براى آنان باشد و مثل آن را [نيز] با آن [داشته باشند] تا به وسيله آن خود را از عذاب روز قيامت بازخرند از ايشان پذيرفته نمىشود و عذابى پر درد خواهند داشت
لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا يَزِرُونَ
تا روز قيامت بار گناهان خود را تمام بردارند و [نيز] بخشى از بار گناهان كسانى را كه ندانسته آنان را گمراه مىكنند آگاه باشيد چه بد بارى را مىكشند معاد
بحث معاد در قران بسیار گسترده است چنان که می توان ادعا کرد یک سوم قرآن در این باره است.پس من از این همه به آنچه بیشتر مورد نیاز است می پردازم:اصولا اعتقاد به معاد مبتنی است بر این که در انسان حقیقتی است که با فنا و متلاشی شدن بدن از بین نمی رود.زیرا معنای معاد این است که هر فردی که در این عالم بوجود می آید،همین فرد در رستاخیز زنده می شود و تا ابد زنده خواهد یود.پس بین این انسان وانسانی که در آخرت زنده می شود((هویت))و این همانی برقرار است.چرا و به چه لحاظ می گوییم این همان است؟در صورتی ما می توانیم وحدت بین این موجود وآن موجود را تعقل کنیم که عنصر اساسی مشترکی بین این دو وجود داشته باشد.این عنصر اساسی به این معناست که شخصیت هر انسانی وایسته به اوست،وگرنه در همین عالم نیز موادی به مواد دیگر تبدیل می شوند و و جهت یا جهات مشترکی هم بین آنهااست.اما در همان حال هویت و این همانی در آن ها محفوظ و صادق نیست:روی خاک باغچه ای کود میریزیم و آب و دانه وگل می کاریم.گلی می روید گرچه به یک معنی می توان گفت که همان کد و خاک و آب تبدیل به گل شده اند،اما ایا شخصیت گل همان شخصیت کود است؟می دانیم که در این جا دو هویت موجود است و هیچ گاه نمی توان گفت:گل همان کود است.خواص کو در آن نیست ، چنان که خواص گل هم در آن نیست.آیا اگر انسان به همین گونه تبدیل به انسان دیگری شود:بمیرد،بپوسد، اجزا بدن تبدیل به مواد شیمیایی دیگری شوند و جذب مواد گیاهی شوند و سپس آن گیاه به صورت به مواد غذایی تیدیل گردد و انسانی دیگر هزازان سال دیگر آن را بخورد و نطفه ی انسانی دیگر از آن منعقد گردد،آیا می توان گفت این انسان جدید همان انسان هزاران سال پیش است؟مسلما نه نمی نوان گفت،زیرا خصوصیات این انسان غیر از انسان دیگری است. شخصیت،هویت،شعور،احساسات و عقاید هر یک،ویژه ی خود بوده است.پس اگر قرار باشد انسان پس از متلاشی شدن بدنش ،دوباره به همان صورت که بوده است زنده شود و همان باشد،چیزی بیشتر از اشتراک لازم است.این همان مطلبی است که فلاسفه می گویند.:هویت هر چیزی به جنبه ی فعلیت اوست که آثاری دارد.ولی ماده فقط حیثیث استعداد به معنای فلسفی آن وقوه است.پس وقتی انسان از دنیا می رود اگر همان ماده بدن به صورت دیگری بوجود بیاید، نمی توان گفت این همان انسان است.هر چند که اجزای آن بدن قبلی در این یکی نیز موجود می باشد.اما این انسان آن انسان نیست.حال چه اندازه لازم است اجزای بدن قبلی باقی باشد مساله ی دیگری است. در همین دنیا هم سلول های بدن ما دایم می میرند و سلول های جدید جای آن ها را می گیرند. حتی در مورد سلول های مغز هم که می گویند عوض نمی شوند،باتغذیه ماده ی آنها دگرگون می شود.به هر حال در طول چند سال تمام اجزای بدن عوض می شوند اما شخصیت هم چنان محفوظ است. پس قوام مساله ی معاد و ایستایی آن به این است که ثابت شود در انسان چیزی به جز بدن نیز هست که فنا ناپذیر است و (عندالله) و (فی خزاین الله) باقی می ماند. برخی بدون توجه دقیق برانند که اگر بگوییم روح نیز فانی است و خدا دوباره ان را می آفریند؛این نیز معاد محسوب می شود. اینان به برخی روایات که گفته می شود پیش از رستاخیز همه چیز نابود می شود و خدا همه چیز را از نو می آفریند،استناد می کنند.ولی حقیقت این است که چنین چیزی دیگر معاد نیست.زیرا معاد،عود و بازگشت شی موجود است؛پس اگر چیزی نابود گردد و موجود جدیدی هد چند شبیه و مانند آن خلق گردد دیگر همان اولی نخواهد بود و دیگر وحدت به هیچ معنی باقی نیست.
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |