صفحه قبل 1 صفحه بعد

هر چی بخواهید.
این سایت را حمایت می کنم

فروشگاه آنلاین


هر چی بخواهید.
در این وب شما هر مطلبی رو از هر موضوعی میتونید ببینید.
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هر چیزی که بخواهید. و آدرس everysubjects.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نبوّت
در جهان بينى الهى نياز انسان به پيامبر، ضرورتى است آه قابل ترديد نيست. اگر جهان هستى
هدفى دارد و در مسير خود خط صحيحى را دنبال مى آند، بايد براى انسان هم آه جزيى از عالم
است راهى روشن و دور از هرگونه خطا و انحراف وجود داشته باشد و اگر نباشد او وصله ناهمرنگ
هستى خواهد بود.
اگر براى آفرينش انسان هدفى وجود دارد و بايد انسان به سعادت ابدى برسد، بدون داشتن
طرحى آامل و جامع، اين هدف عملى نيست و انبيا براى تبيين چنين طرحى آمده اند.
اگر انسان خطاآار است، هشدار دهنده مى خواهد و انبيا همان منذران و هشدار دهندگانند.
اگر انسان مسئول است و بايد در دادگاه عدل الهى پاسخگو باشد، ضرورى است آه بيان آننده اى
هم براى احكام و مسئوليت ها وجود داشته باشد و پيامبران الهى براى اين امر آمد هاند.
اگر لازم است آه انسان خود را بسازد، بايد الگو و مدل داشته باشد و انبيا الگوى انسان آاملند.
اگر انسان بايد براى آينده خود فكر آند، بايد آسى هم باشد آه آينده را براى او تشريح آند.
در اين نوع تفسير و بينش است آه نقش انبيا براى آاروان انسانيّت روشن مى شود و چنين
بينشى تنها در جهان بينى الهى است.
امّا در جهان بينى مادّى آه براى هستى راهى و هدفى معيّن نشده و انسان هم بدون طرح و
نقشه قبلى ساخته شده و پس از چندى رو به نابودى م ىرود، مسأله اى به نام نبوّت مطرح
نيست.
بنابراين، مسأله نبوّت در متن زندگى ما و در خط اصلى قرار دارد، يعنى رسيدن به هدف انسانى و
اسلامى آه تنها از يك راه ممكن است؛ راهى بدون شك و سهو، آن هم از منبع وحى و علم بى
نهايت الهى آه به تمام عوامل سعادت و شقاوت ما آگاهى دارد.
اآنون دنياى علم و صنعت شاهد انواع انحرافات و جنايات افراد و ملّ تهايى است آه چون در خط
انبيا نبود هاند، با اختراعات و اآتشافات خود، جهنّمى ساخت هاند آه مردم را در آن مى سوزانند. آنان
حتّى در آنفران سها و جلساتى آه به نام حمايت از مظلوم برگزار مى آنند از حقّ وتوهاى ظالمانه
برخوردارند و با وجود ميليو نها شكم گرسنه در جهان بودجه هاى ميلياردى صرف مسابقات
تسليحاتى مى آنند و با داشتن انواع وسايل رفاهى باز به مواد مخدّر پناه م ىبرند. با مشاهده
چنين وضعى ترديدى نيست آه انسان به رهبرى معصوم و خطى سالم نيازمند است.

موافقان انبيا
در مقابل دشمنان و مخالفان سرسخت انبيا، مردان و زنانى نيز بود هاند آه به پيامبران ايمان آورده و
به آنان پيوست هاند، بسيارى از آنها به خاطر ايمانشان آزار و شكنجه شده، مجبور به ترك ديار خود
شدند، بسيارى به همراه پيامبران جهاد نموده و در اين راه به شهادت رسيدند و انگيزه ايمان آنها
عشق به خدا و پيامبرش بود.
گروهى تصوّر مى آنند آه علّت علاقه و گرايش مؤمنان به انبيا تنها محروميّت اقتصادى بوده است و
چون انبيا با ظلم و فقر و ستم مبارزه م ىآردند، محرومان گرد آنان جمع مى شدند. اين تصوّر با
واقعيّت هماهنگ نيست، زيرا اين نوع تفسير و برداشت به خاطر ناديده گرفتن فطرت حق جويى در
وجود انسان است و علاوه بر اين، در تاريخ افرادى را م ىيابيم آه وضع مالى خوبى داشتند و هيچ
ستم و فقرى هم در آار و زندگى آنان نبوده است ولى با آمال علاقه مكتب انبيا را پذيرفتند و حتى
مال و رفاه و جان خود را نيز فداى آن راه نمودند؛ نظير آسيه زن فرعون و خديجه همسر پيامبر و... .
پيروان انبيا دو دست هاند:
١- پيروان بى استقامت.
٢- پيروان با استقامت.
پيروان بى استقامت
قرآن آريم در سوره بقره داستانى درباره پيروان بى وفاى يكى از انبياى بنى اسرائيل نقل مى آند آه
ما فشرده آن را در اينجا بازگو م ىآنيم:
گروهى از بن ىاسرائيل آه بعد از حضرت موسى به تحقير و ستم طاغو تها دچار شدند، تصميم
گرفتند عليه ستم قيام آنند، ابتدا نزد پيامبر خود به نام شموئيل رفتند و از او براى تعيين يك فرمانده
لايق آمك خواستند، پيامبرشان فرمود: ممكن است اگر فرمان جهاد و قتل داده شود شما
سرپيچى آنيد، آنها قول استقامت دادند و گفتند: مگر ممكن است با اين همه ستم آه بر ما رفته و
شهرهاى ما به تصرّف مخالفان درآمده و زنان و آودآان ما آواره شد هاند قيام نكنيم ما حتماً
مى جنگيم و تنها تقاضاى ما از شما نصب يك فرمانده لايق است. پيامبر از خدا يك فرمانده لايقى را
براى اين امت بپاخاسته درخواست نمود. دعا مستجاب شد و شخصى به نام طالوت آه از نظر
بدنى و علمى لايق بود از طرف خدا براى فرماندهى مردم به پيامبر معرفى شد، پيامبر نيز او را به
مردم معرفى و منصوب نمود ولى مردم آه عقلشان در چشم و گوششان بود گفتند: اين فرمانده
آه نه سرووضعى دارد و نه نام و شهرتى، ما هرگز زير بار فرمان او نم ىرويم. ما خود را براى مقام
فرماندهى از او لايق تر مى دانيم زيرا ما پول دارتر هستيم!! هرچه پيامبر فرمود آه فرماندهى طالوت
از طرف خدا مقرر شده و آن هم به خاطر آمالات علمى و جسمى اوست، گروهى قبول نكردند و به
همين بهانه از همرزمان خود فاصله گرفتند و آمار انقلابيون آم شد. اين يك آزمايش بود آه گروهى
مردود به جاى گذاشت.
آزمايش دوم اين بود آه طالوت به آسانى آه رياست و رهبرى او را پذيرفته بودند گفت: در راه
مبارزه با طاغوتِ زمان، در يك آزمايش الهى و محاصره اقتصادى قرار مى گيريد، شما به نهر آبى
مى رسيد آه نبايد از آن بياشاميد و هرآه از آن استفاده آند از ما نيست، سرباز شكم پرست در
جبهه جنگ من ارزشى ندارد. البته آشاميدن به مقدارى آه از يك مشت دست تجاوز نكند مانعى
ندارد. انقلابيونى آه قيام آرده و تقاضاى مبارزه داشتند همگى اين شرط را پذيرفتند اما همين آه
زمان عمل فرا رسيد و به نهر آب رسيدند نتوانستند از آن صرف نظر آنند و جز افراد اندآى همه از
آب نهر استفاده آردند.
در اين آزمايش نيز يك دسته مردود شدند و شك مپرستان انقلابى نما از پاى درآمدند.
آزمايش سوم هنگامى بود آه انقلابيون با يك لشكر از نيروهاى دشمن برخورد آردند و در نبرد با
آنان چنان دست و پاى خود را گم آردند و ترسيدند آه فرياد زدند ما حريف اينها نيستيم و پاى از
جبهه آشيدند، و باز هم يك دسته ديگر مردود شدند. اما چند نفرى آه به راستى مؤمن به هدف و
پيرو خط خدا و انبيا بودند هم در مسأله فرماندهى بهانه نگرفتند و هم در آزمايش دوم و آب
نوشيدن، خود را حفظ آردند و هم از جهت روحيه قوى بودند و ترس به خود راه ندادند و با شعار:
. سوره بقره، آيه ٢٤٩ ) « آم من فئة قليلة غلبت فئة آثيرة باذن الله »
به دشمن يورش برده، نوجوانى به نام داوود، فرمانده لشكر آفر را از پاى درآورد.

[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 1:41 ] [ علیرضا فیاضی ]
<< مطالب جدیدتر ........ مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

در وبلاگ من می تونید از هر موضوعی مطلبی ببینید.لطفا نظردادن را فراموش نکنید.
موضوعات وب
امکانات وب